Wednesday, May 16, 2007

همزدن چایی

موشی: بابایی ...
بابایی: جون بابایی؟
موشی: چرا چایی رواونجوری هم میزی؟ بازم داری فکر می کنی؟
بابایی: نه. چطورمگه؟
موشی: آخه هی قاشق رو میارین بالا و می برین پایین و چایی رو هم میزنین.
بابایی: خوب اینجوری زودتر شکرش حل میشه.
موشی: ..؟ اونوقت چرا؟
بابایی: ببینم اگر من شروع کنم این تو شکر ریختن و هم زدن، پیمونه اول زودتر حل میشه یا پیمونه پنجم؟
موشی: پیمونه پنجمی در کار نیست!
بابایی: چرا؟
موشی: خوب معلومه ...اگر بخواهی 3 تا پیمونه شکر یریزی تو چایی، مامانی همچین سخنرانی در باره مضرات این سم سفید میکنه که خودتون پشیمون شین!
بابایی: خوب .. حالا فرض کن مامان نبینه.
موشی: فرقی نمیکنه. چون می دونین مامانی مخالفه اگر هم نبینه اینکارو نمی کنین.
بابایی: خوبه حالا .. ما هدفمون یک آزمایش علمیه.
موشی: خوب معلومه بابایی پیمونه پنجم سخت تر حل میشه.
بابایی: چرا؟
موشی: مگر نه اینکه تغییر در جهان ناگهانی اتفاق نمی افته؟
بابایی (در حالیکه به ژست فلسفی دخترش می خنده): خوب؟
موشی: میشه تو یک لیوان چایی 50 لیوان شکر حل کرد؟ نمیشه که! پس اگر هی شکر به چایی اضافه کنیم به جایی می رسیم که دیگر شکر توی اون حل نمیشه در حالیکه اولین پیمونه های شکر راحت حل می شوند و چون تغییر ناگهانب نیست پس در حین شکر اضافه کردن حل شدن اون باید به تدریج سخت بشه...
بابایی: آفرین شیطونک - ولی میشه اینو ساده تر هم فهمید. برای حل شدن شکر باید بین ملوکول های شکر و چایی اتصال بوجود بیاد و ملوکول های شکر بین ملوکول های آب جاپیدا کنند. هرچی شکر بیشتر بشه ..
موشی: فهمیدم بابایی - جای کمتری بین ملوکول های چایی برای ملوکول های شکر باقی می مونه.
بابایی: خوب حالا بگو ببینم اگر من یک مقدار شکر بریزم ته این چایی و یک کمی صبر کنم آیا همه چایی با هم شیرین میشه؟
موشی: معلومه که نه! اولا شکر توی ملوکول های اون ته لیوان که کنارش هستن حل میشه دوماوقتی شکر توی چایی حل میشه، اون ... چی بود؟ ..آها وزن مخصوصش بیشتر میشه و ته لیوان می مونه و به این آسونی بالا نمی آید.
بابایی: خوب پس مسئله حله! بین ملوکول های جای اون پایین جای کمی برای شکر هست ولی اون بالای لیوان هنوز با شکر غریبه اند ...
موشی: آهان .. حالا فهمیدم،می خواهین چایی هایی رو که شکر ندارن و روی لیوان هستن رو بیارین جای چایی هایی که شیرین شدن..ای بابایی ناقلا..

No comments: